مدیریت هوشمند برای احیای باغهای قدیمی موز
هنگامی که «ژاک دِ ویلیِرز» پس از طوفانی که کشتزار را نابود کرده بود، مزرعهٔ موز «گیبا» در کیپرْسول، مپومالانگا را بهدست گرفت، چیزی بیش از تجربه و اراده در اختیار نداشت. او با احیای کشتزارهای قدیمی، ساماندهی دقیق نیروی کار و اجرای مدیریت دقیق مبتنی بر داده، ثابت کرد که تولید موز میتواند حتی با حداقل بودجه نیز سودآور و پایدار باشد.
دِ ویلیِرز پس از نزدیک به ۳۰ سال کار در صنعت موز و تجربهٔ کار در کشتزارهای موز آفریقای جنوبی، موزامبیک، هند و کاستاریکا، به این نتیجه رسیده است که اگرچه هیچ دو مزرعهای کاملاً شبیه هم نیستند، اما اصول «زمانبندی»، «دقت» و «انضباط» در همهجا ثابت باقی میمانند.
او در سال 2023، هنگامی که مدیریت مزرعهٔ گیبا را در کیپرْسول بر عهده گرفت، از همین تجربهها استفاده کرد تا مزرعه را بازسازی کرده و نشان دهد نوآوری و مدیریت سختگیرانه میتواند حتی یک مزرعهٔ رهاشده را نیز به یک واحد تولیدی سودآور تبدیل کند.
مزرعهٔ گیبا متعلق به «انجمن مالکیت اجتماعی گیبا» (CPA) است؛ زمینی که در سال 2012 پس از ادعای موفقیتآمیز مالکیت، به جامعه بازگردانده شد. این مزرعه توسط ادارهٔ کشاورزی، توسعهٔ روستایی، زمین و محیطزیست مپومالانگا بازسرمایهگذاری شد و طی سالها به کشاورزان مختلف واگذار گردید.
پس از طوفان 2022 تنها 75 هکتار از کشتزار موز دوباره کاشته شد، و مزرعه بار دیگر برای اجاره عرضه گردید. در سال 2023، دِ ویلیِرز قرارداد اجاره را امضا کرده و مدیریت کامل مزرعه را بر عهده گرفت.
او پتانسیل مزرعه را میدید، اما بهدلیل نبود نقدینگی و نداشتن هیچگونه حمایت بانکی، مجبور بود هزینهها را تا حد ممکن کاهش دهد و روشهای نوآورانهای برای بازگرداندن تولید پیدا کند. دِ ویلیِرز تمام تحقیقات موجود دربارهٔ تولید موز و همچنین روشهای مدیریتی خود را که طی سالها بهبود داده بود، یکجا جمع کرد و بر اساس آن یک استراتژی مدیریتی برای مزرعه تدوین نمود. محور اصلی این استراتژی، کنار گذاشتن رویهٔ رایج «کاشت مجدد» بود.
بهطور معمول، کشتزارهای موز هر ۸ تا ۱۲ سال یکبار دوباره کاشته میشوند؛ زیرا باد و آفات بهتدریج جمعیت گیاهان را کاهش داده و فاصلههای خالی زیادی ایجاد میکنند، که در نهایت عملکرد مزرعه را کم میکند.
او میگوید:
«در کاستاریکا کشتزارهایی دیدهام که بیش از ۸۰ سال قدمت دارند و هنوز خوب کار میکنند. اگر درست مدیریت شوند، عملکرد و کیفیتشان با کشتزارهای جوان برابری میکند.»
سیستم آبیاری مزرعهٔ گیبا بر پایهٔ نیروی گرانش کار میکند، بنابراین هزینهٔ پمپاژ آب بسیار پایین است و دِ ویلیِرز این امکان را داشت که حتی بلوکهای ضعیف را نیز آبیاری کند. بهجای اینکه کشتزارهای آسیبدیده را از ابتدا بکارد، آبیاری آنها را آغاز کرد تا دوباره زنده شوند و اجازه داد روی هر بوته تا سه پاجوش رشد کند. طی دو سال، این بلوکها دوباره به تراکم مطلوب حدود ۲٬۰۰۰ بوته در هر هکتار رسیدند.
قدیمیترین کشتزارهای گیبا اکنون ۱۲ سالهاند و برخی از بهترین عملکردها را دارند، با میانگین حدود ۶۰ تن در هکتار.
اصل کلیدی استراتژی دِ ویلیِرز «زمانبندی دقیق فعالیتهای حیاتی» در مزرعه است، بهکمک نیروی کاری که آموزش دیده و بهدقت تحت نظارت قرار دارد.
مدیریت تولید
دِ ویلیِرز تأکید میکند که برای داشتن تولید سودآور، باید به یک برنامهٔ زمانی سختگیرانه پایبند بود؛ زیرا اگر برخی فعالیتها بهموقع انجام نشوند، عملکرد و کیفیت محصول کاهش مییابد.
برداشت گل (Deflowering)
برداشتن گلها باعث میشود انرژی گیاه صرف رشد خوشهٔ در حال آویزش شود و نه تولید گلهای تازه. این کار نمیتواند به تعویق بیفتد و باید هر هفته انجام شود.
تمام گلهای جداشده شمرده و ثبت میشوند؛ زیرا همین زمان آغازگرِ شمارش معکوس برای برداشت است.
او میگوید:
«در تابستان، حدود ۱۴ هفته زمان لازم است تا از مرحلهٔ برداشتن گل تا برداشت برسیم، و در زمستان ممکن است تا ۲۴ هفته طول بکشد. با داشتن آمار گلها میدانم در هفتههای آینده چه تعداد خوشه وارد بستهبندی خواهد شد و میتوانم نیروی کار و جعبهٔ کافی آماده کنم. اینگونه غافلگیر نمیشوم.»
برای دقیقتر کردن دادهها، خوشههایی که قرار است هفتهٔ آینده برداشت شوند نیز شمرده و با نخهای رنگی علامتگذاری میشوند. هر هفته یک رنگ متفاوت استفاده میشود تا مشخص باشد کدام خوشهها برای آن هفته برنامهریزی شدهاند.
دادهها در یک فایل اکسل ثبت میشوند و با تعداد واقعی خوشههای ارسالشده به بستهبندی بهروزرسانی میگردند. اگر اختلاف بیش از پنج خوشه باشد، دِ ویلیِرز بررسی کرده و اقدامات اصلاحی انجام میدهد.
هماهنگی با بازار
از مه تا سپتامبر فصل اصلی برداشت در مناطق عمدهٔ تولید موز مانند کوماتیپورت و موزامبیک است. بنابراین دِ ویلیِرز نباید در این دوره محصول بیش از حد راهی بازار کند، چون قیمتها افت میکنند.
برای کنترل این موضوع، زمان رشد پاجوشها باید مدیریت شود؛ گاهی لازم است پاجوشها حذف شوند تا رشد گیاه کند شده و زمان برداشت به بازار مناسب منتقل شود.
انتخاب پاجوشها
برای حفظ کشتزارهای قدیمی در اوج تولید، دِ ویلیِرز میگوید «با هرگونه فاصله در کشتزار اعلان جنگ» کرده است.
اگر پاجوشها رها شوند، کشتزار بیشازحد متراکم، تاریک و غیرقابلمدیریت میشود و میتواند باعث کاهش اندازهٔ میوه و افزایش بیماریها شود. از طرفی اگر فاصلهها زیاد باشند، آفتاب بیش از حد باعث از بین رفتن بقایای گیاهی، تضعیف خاک و کاهش رطوبت میشود.
هدف او این است که ۸۵٪ سطح زمین در سایه باشد، یعنی تراکم ۲٬۰۰۰ تا ۲٬۲۰۰ بوته در هکتار. گرچه دادههای تاریخی منطقهٔ کیپرْسول تراکم ۱٬۸۰۰ بوته را توصیه میکنند، اما بهدلیل احتمال افتادن بوتهها، او تراکم بالاتری را هدف گرفته است.
پاجوشها براساس جهت رشد و قدرت انتخاب میشوند.
در نیمکرهٔ جنوبی، جهت طبیعی خروج خوشهها معمولاً شمالشرق تا شمالغرب است.
او توضیح میدهد:
«در تراکم مطلوب، فقط یک پاجوش جایگزین باقی میگذاریم. اما اگر جایی بهدلیل افتادن بوته، فاصلهای ایجاد شده باشد، در دو طرف بوته پاجوش میگذاریم. گرچه قدرت پاجوش مهمتر از جهت آن است.»
پاجوش مناسب:
- مخروطیشکل
- محکم و کاملاً متصل به کورم
- نه اولین پاجوش، چون معمولاً ضعیف است
در صورتبرداشتن پاجوش اول، گیاه به تولید پاجوش قویتر تحریک میشود. معمولاً پاجوش دوم یا سوم انتخاب میشود. اندازهٔ مطلوب برای انتخاب حدود ۴۰ سانتیمتر ارتفاع است.
اگر رشد پاجوشها در نقاط مختلف مزرعه نامتوازن باشد، برداشت در یک بلوک به چند مرحله تقسیم شده و جریان نقدی را مختل میکند. در این شرایط میتوان تمام پاجوشها را حذف کرد تا گیاه همزمان پاجوشهای تازه تولید کند.
همچنین دِ ویلیِرز برخی بلوکها را با رقم «ویلیامز» دوباره کشت میکند، زیرا کیفیت و مقاومت بیشتری نسبت به «کاوندیش» دارد. او تا ژانویهٔ 2026 حدود ۱۰ هکتار را بازکاشت کرده و ۴۰ هکتار دیگر را نیز آماده میکند.
بهینهسازی تغذیه
با وجود کمبود نقدینگی، دِ ویلیِرز هرگز از کود غافل نشد.
او میگوید:
«وقتی اوضاع سخت است، دقیقاً همان زمانی است که باید کود بدهید تا محصول کافی برای بقا داشته باشید. اگر بخواهید در کود صرفهجویی کنید، خودتان را تا مرز ورشکستگی صرفهجویی میکنید.»
او تأکید میکند کوددهی باید باتوجه به پتانسیل واقعی هر بلوک باشد.
نه اینکه برای بلوکی ضعیف، کودِ متناسب با تولید ۶۰ تن در هکتار مصرف شود.
نمونهبرداری خاک ضروری است و باید از آزمایشگاه معتبر استفاده کرد، چون آزمایشگاههای نامعتبر نتایج متناقض ارائه میدهند. همچنین تفسیر نتایج باید توسط کارشناس مستقل انجام شود، نه فروشندهٔ کود.
کشت موز در pH حدود ۶٫۵ تا ۷٫۵ بهترین عملکرد را دارد. خاکهای گیبا پایینتر از این مقدار بودند و دِ ویلیِرز از «میکرو-لایم» استفاده کرد که نسبت به آهک معمولی بهتر جذب میشود.
استفاده از کود NC32
او با استفاده از «NC32» (نیتروژن یکپارچه با کربن که از شستوشو جلوگیری میکند) توانست مصرف کود را ۳۰٪ کاهش دهد.
NC32 هنوز در مرحلهٔ آزمایشی است، اما نتایج آن چشمگیر بوده است.
در خاکهای شنی نیز که معمولاً مواد غذایی سریع شسته میشوند، NC32 باعث افزایش عملکرد شد.
نیتروژن از طریق آبیاری، و پتاس و فسفات دستی اعمال میشوند تا هدررفت کاهش یابد.
کنترل بیولوژیک آفات
او با اجرای یک برنامهٔ بیولوژیک شامل چهار نوبت مصرف Mos Blend و Bio Pest از طریق آبیاری، توانست آفات کلیدی مانند سرخرطومی موز، تریپس و حلزونها را تقریباً حذف کند.
تنها مادهٔ شیمیایی مورد استفاده، «گلیفوسیت» برای کنترل علفهای هرزِ مخل آبیاری است. باقی علفها قطع شده و در مزرعه رها میشوند تا نقش پوشش خاک و مالچ را ایفا کنند و رطوبت حفظ شود.
او میگوید:
«سالانه حدود ۸۰۰ میلیمتر بارندگی داریم. با پوشاندن خاک با علفها، رطوبت حفظ میشود و در تابستان نیاز به آبیاری بسیار کم است. همچنین جلوی فرسایش ناشی از باران را میگیرد.»
مدیریت نیروی کار
کار با موز بسیار نیرویکاربر است؛ حدود ۰٫۸ تا ۰٫۹۵ نفر در هر هکتار. افزایش این مقدار باعث غیرقابلتحمل شدن هزینهٔ کارگری میشود.
دِ ویلیِرز میگوید وابستگی او به دادهها به این دلیل است که بتواند تعداد کارگران را دقیق تنظیم کند. مزرعه به نواحی تقسیم شده و هر ناحیه تحت مدیریت یک سرپرست است. کارگران به دو گروه تقسیم میشوند:
- مراقبت از گیاه (کوددهی، آبیاری، آفات، علفها، پاجوش)
- مراقبت از میوه (حمایت خوشهها، بریدن برگِ خشک، جلوگیری از تماس میوه با تیرک، بستهبندی محافظ)
هر کارگر منطقهٔ مشخصی دارد و عملکردش دقیق ارزیابی میشود. استانداردهای هر فعالیت مشخص است.
او مثال بستهبندی محافظ خوشهها را مطرح میکند:
«گره باید بالا زده شود تا باران از آن سرازیر شود و در بالای خوشه جمع نشود. اگر آب جمع شود، زیر آفتاب گرم شده و موزها را میسوزاند. همچنین گره باید طوری باشد که هوای گرم بتواند خارج شود و داخل کیسه شبیه فر نشود.»
هدف او رسیدن به ۹۰٪ میوهٔ درجهٔ یک است.
جمعبندی
برای دِ ویلیِرز، احیای مزرعهٔ موز گیبا نتیجهٔ ۳۰ سال تجربهٔ عملی است. او ثابت کرده است که با مدیریت منظم، دادهمحور و پشتکار، حتی یک مزرعهٔ آسیبدیده نیز میتواند دوباره سودآور شود.
او میگوید:
«موزها اشتباه در زمانبندی یا آموزش را نمیبخشند. اگر اصول را درست اجرا کنید، گیاهان پاداش شما را میدهند.»
منبع: farmers weekly

